گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 13
شماره 21 - مرداد و شهریور 1379
هشدار! چشمی نگران ماست









اسماعیل شفیعی سروستانی وقتی تبلیغات سیاستبازي و تقلید جاي تفکر، تدبر و برنامهریزي را گرفت بسیاري از سازمانها و مراکز
فرهنگی و حتی بسیاري از اهل علم خود را با انجام پژوهشهاي بیخاصیت چاپ انواع نشریات و تولید نرمافزارهاي مختلف علوم
اسلامی و... مشغول کردند و هر یک نیز با استفاده از بیتالمال و حتی وجوهات شرعیه انواع سازمانهاي مدرن و انباشته از اقسام
کامپیوترها و میزها را بنا نمودند، بیآنکه پیش از اقدام دربارة ضرورت ایجاد آنها و یا حتی جلب آگاهی دربارة آنچه که توسط
دیگران در حال انجام است کسب اطلاع کنند، بگونهاي که امروزه انواع آثار مشابه مثل داروهاي ژنریک در بازار فراوان است در
هنگامهاي که سرزمین فراخ اسلامی ما و مردم سایر کشورهاي مسلماننشین چشمبراه طلیعه آثار و اقدامات مردانی هستند که آنها را
از فراز و نشیبهاي فرهنگ غالب غربی و انواع اندیشههاي فلسفی وارداتی و ایدئولوژیهاي سیاسی و اجتماعی عبور دهد، متدولوژي
غربی و پژوهشهایی به سبک شرقشناسان خودبنیاد در حوزههاي علوم اسلامی رسمی و غیررسمی وارد شده است و حاصل اینهمه
بیشک چیزي جز دور ماندن نسل جوان از آبشخور زلال تعالیم دینی و ابتلاء آنان به انواع ایدئولوژیهاي ممسوخ و منسوخ دو سه
قرن گذشته نیست انجام کارهاي موازي و مشابه موجب به هدر رفتن سرمایههاي مادي اشتغال تعداد اندك پژوهشگران در
پروژههاي مشابه افت خلاقیتها و رها شدن طرحهاي بنیادین در جامعه شده است چرا آنان که قدرت مالی و امضاء را در اختیار
گرفتهاند وقتی از تکراري بودن پروژهاي مطلع میشوند حاضر به ترك آن نمیشوند؟ چرا وقتی طرحی مهم و نو در میانۀ راه رها
شده و مجریانش به دلیل نداشتن امکانات مادي و انسانی با چنگ و دندان و آه حسرت به پیش میروند به جاي یاري جوانمردانۀ
آنان همه را نادیده گرفته و براي تکرار همان پروژه و کسب شهرت و مقبولیت از صفر آغاز میکنیم چگونه است که برخی از
متولیان سازمانهاي فرهنگی علیرغم داشتن امکانات و وظیفه تعریف شده در سخنرانیهاي خود از کمبود مبلغین مذهبی گلایه سر
میدهند اما براي نجات مسجدها و کانونهاي فرهنگی پراکنده در اقصی نقاط ایران اسلامی و تربیت و اعزام روحانیون آستین همت
بالا نمیزنند و میدان جهاد فرهنگی را تنها با شعار و تراکت تبلیغاتی انباشته میسازند؟ و گزارش سالانه را با آمار برگزاري
مسابقات رنگارنگ پر میکنند؟ چرا وقتی میتوان با هزینه هشتاد تا یکصد میلیون تومانی یک سمینار آنهم در سالهایی که به نام
مبارك امام خمینی قدّسسرّه و علیبن ابیطالب علیهالسلام مزین شده اقدام به ترجمۀ هزاران صفحه متون علماي مسلمان تربیت و
بکارگیري صدها محقق و پژوهشگر حوزة علوم دینی و صدها طرح دیگر نمود خود را دلخوش به گردآوري 50 مقاله دست دوم و
چند تراکت و تیزر تلویزیونی میسازیم حال اگر این هزینه را تا سقف دو یا چند میلیارد تومان در سال بالا ببریم تو خود حدیث
مفصل بخوان از... چرا وقتی میتوان با 15 این مبالغ دهها مؤسسه غیردولتی را با دهها پژوهشگر مورد حمایت قرار داد و صدها برابر
آنچه را که حاصل میآوریم فراروي نسل تشنه و منتظر جوان و مسلمان قرار داد با هزاران اما و اگر و شاید تضمین کننده نام و مقام
صفحه 6 از 41
و منزلت اجتماعی (و زودگذر) خود میشویم چه کسی میتواند ادعا کند که وابستگی ما و طرحهاي ما به ادارات و سازمانهاي
رسمی و دولتی اثبات کنندة صحت سلامت دقت و کارایی عمل ماست گذر انقلاب و نظام اسلامی از فراز و نشیبهاي 20 ساله
عموماً مرهون مردان و زنانی است که خارج از نظام رسمی و اداري در همۀ جبههها حاضر شدند و امروزه نیز حاضرند. ورنه آنانکه
در عین برخورداري و در امان بودن از گرفتاریهاي اقتصادي اجتماعی سیاسی این عصر با بودجههاي کلان قدمهایی متوسط آشفته
و گاه ناقص برمیدارند هنري نکردهاند. ما نیازمند تجدیدنظر در سیاست اجرایی امور فرهنگی در همۀ ساحات هستیم ما نیازمند
استفاده دقیق و حسابگرانه از فرصتهاي باقیماندهایم ما نیازمند درك این مهم هستیم که همواره چشمی ما را مینگرد. والسلام
سردبیر
درآمدي بر استراتژي انتظار- 3
اسماعیل شفیعی سروستانی 3- آرمان جایگزین در بررسی هفت غفلت بزرگی که موجب بروز ناهنجاریهاي بسیار در گستره حیات
در شکل خاص (ونه » مهدویت و امام عصر، علیه?السلام « فرهنگی و مادي مردم این سرزمین بزرگ اسلامی شده، غفلت از موضوع
عام و کلی) به عنوان آخرین و یا در واقع هفتمین غفلت ذکر شد. این امر به جایگاه بارز این باور و نقش آن در زمینه?سازي وضع
مطلوب باز می?گردد. به عبارت دیگر، تا کسی متذکر آن موارد شش?گانه نشود؛ متوجه ضرورت پرداختن جدي و فرهنگی به
این موضوع نخواهد شد. تنها با گذار از غفلتهاي مذکور است که امکان خروج از وضع نامطلوب فراهم می?آید. در غیر اینصورت
این امر در وجه صرفاً اعتقادي با چاشنی احساس و عاطفه در صورت قرن دو و سه هجري قمري گرفتار می?ماند و کارکرد اصلی
خود را از دست می?دهد. شاید یکی از مشکلات مسلمین و بویژه شیعیان این بوده که علی?رغم در اختیار داشتن امکانات بالقوه و
نیروي نهفته در باورهاي خود بدلیل غفلت از وجوه فرهنگی و مدنی مورد نیاز در گستره حیات تاریخی خود قادر به بهره?گیري از
آنهمه امکان نبوده?اند. بی?شک نمی?بایست فرض را بر این گذاشت که همه کسانی که به نوعی در قالبهاي گوناگون امثال
تشکیل مراسم مداحی، برگزاري مجالس جشن و سرور و یا امثال اینها متذکر نام امام عصر، علیه?السلام?اند، متذکر همه غفلتها و
راههاي علاج نیز هستند. چنانکه نمی?توان تصور داشت با رونق بخشیدن به جشنهاي نیمه شعبان و ساختن انواع و اقسام
برنامه?هاي تلویزیونی می?توان ره بجایی برد، اینهمه در جاي خود پسندیده و ضروریست اما جایگزین موضوع مورد بحث و مبتلا
به در شکل کلان نمی?شود. بسیاري از مردم نیمه شعبان را با نقل و شیرینی سپري می?سازند، چنانکه جمع کثیري از نویسندگان
در شرح فلسفه غیبت و بیان ویژگیهاي نواب خاص و عام کتاب و رساله نگاشته?اند، اما باید متوجه این نکته بود که اینهمه براي
خروج از بن?بست و انفعال در شکل کلان و فراگیر کافی نیست، چنانکه عموم این آثار به هیچ روي قادر به هدایت خوانندگان از
طریق طرح موضوع مهدویت و خارج ساختن آنها از بن?بست غربزدگی و تاریخ و تمدن غربی نیستند. آیا هیچ
طی همه » مهدویت « ي?لا 0پ 10 ق?ي- نحوه سیر وضع مطلوب وضع موجود چرا بسیاري از طراحان موضوع × پنداشته?ایمٌ?ظ
سالهاي گذشته از طریق تربیت جوانان (به شیوه علم?آموختگان فرنگی) خود ناخواسته مقوم نظام آموزشی و تثبیت نظام اجتماعی و
فرهنگی مغرب زمین در میان کشورهاي اسلامی بوده?اند؟ شاید بتوان یکی از دلایل واماندگی مسلمین را (هنگامی که شدیداً
بودند) در همین دانست، آنان قادر به استفاده از نیروي نهفته در میان باورها و تاریخ خود نبودند و » تجدید حیات فرهنگی « نیازمند
افقهاي دوردست را » نظریه?هاي کلی « در گیرودار با صورتها به صورت?بندي مشغول آمدند چنانکه نتوانستند از طریق طرح
فراروي مردم بگشایند. این سخن بازگوکننده اهمیت و ضرورت ترسیم جغرافیاي مقصد و مأوایی است که می?بایست به سمت آن
اندیشیده?اید؟ درباره مرگ بسیار گفته و شنیده و از » معنی مرگ « رفت و یا جماعت بسیاري را بدان سوي رهنمون شد. هیچ به
به زندگی است. چنانکه هر کس حسب دریافت و » معنی بخشنده « در عبارتی لطیف » مرگ « . مناظر مختلف بدان نگریسته?ایم
صفحه 7 از 41
تعبیري که از مرگ در ذهن و قلب دارد و آن را وجدان کرده به زندگی می?اندیشد. آنکه مرگ را عین سیاهی و پایان همه چیز
می?پندارد، به نحوي به زندگی می?پرازد و آن را معنا می?کند و بعکس آنکه مرگ را چون راز سربمهر می?شناسد و با دریافتی
ژرف از آن بعنوان پلی براي گذار و رسیدن به عالم روشنایی و حیات ابدي یاد می?کند به نحو دیگري زندگی را معنا می?کند.
نحوه رفتن و بودن را معلوم می?سازد. چگونه می?توان جماعت مردمان را به سوي مقصدي برد اما هیچگونه تصویر » مقصد « گویا
و ترسیم روشنی از آن ترسیم نکرد؟ و یا چگونه می?توان درباره راه رفتن و اسباب بردن اندیشید در حالی که مقصد در هاله?اي از
سعی در » مقصد و مأواي مطلوب « ابهام و تاریکی فرو رفته است؟ طی دو سه قرن اخیر، همه اقوامی که بدون ترسیم دقیق جغرافیاي
ساختن زندگی کرده?اند علی?رغم شعارها به سوي مقصدي شتافته?اند که از آن بیزاري می?جستند. این واقعه باعث بوده تا
سیر در میان فرهنگ و تمدن غربی و گذر از مراتب و منازل آن امري « : بتدریج این گمان بدل به باوري فراگیر و عمومی شود که
دریافتی که شرنگ انفعال و واماندگی را چنان در کام ملتهاي شرقی و مسلمان ریخته که همه همّ خود را .» محتوم و ناگزیر است
مصروف جذب تمام عیار عناصر فرهنگی و مدنی غربی ساخته?اند. همواره سه موضوع مهم می?بایست در دستور کار همه کسانی
باشد که بعنوان مصلح، آزادیبخش، ناجی و... درباره سرنوشت یک قوم اخذ تصمیم می?کنند: 1- شناسایی وضع موجود 2- ترسیم
رهزن عقل می?شود. به آن » وضع موجود « وضع مطلوب 3- ترسیم نحوه سیر از وضع موجود به وضع مطلوب نشناختن همه جانبه
می?ماند که پزشکی بدون شناسایی حال بیمار و نوع مرض او نسخه تجویز نماید. این موضوع به همان اندازه اهمیت دارد که نحوه
و درك و دریافت آنان از » فلسفه تاریخ شیعه « استفاده از دارو و آگاهی از کمیت و کیفیت موادي که مصرف می?شود. با توجه به
انجام جهان، غفلت از امام عصر، علیه?السلام، و موضوع ظهور به منزله تأیید فلسفه جعلی وبر ساخته فلاسفه و علماي علم?الاجتماع
غربی است. و به عبارت ساده?تر؛ تردید در همه اقوال و آیات رسیده کتاب آسمانی و ائمه معصومین، علیهم?السلام، است. جاي
این پرسش باقی است که چرا علی?رغم وضوح و آشکاري دستورالعملها و پیش?بینی?هاي متقن دانسته یا نادانسته درباره?اش
غفلت کرده?ایم؟ بی?گمان خداوند هیچ قومی را ناگزیر به پیمودن طریق تجربه شده اقوام عاصی و دورمانده از هدایت الهی
نساخته که در این صورت موضوع ارسال رسل، قیامت و معاد و سؤال و جواب موضوعاتی لغو و بیهوده و عاري از حکمت حضرت
در آخرالزمان خشکسالی و قحطی « : باري?تعالی به نظر می?رسند. اگر این فرض ساده، که ائمه هدي درباره?اش بسیار گفته?اند
در دستور کار متولیان امر کشاورزي سرزمینهاي اسلامی قرار می?گرفت در طراحی » فراگیر همه سرزمینها را در برمی?گیرد
برنامه?هاي خود چه موضوعاتی را براي حراست از مسلمین و شیعیان از بلاي این عصر در اولویت قرار می?دادند؟ کشاورزي؟
صنعت؟ یا صنایع مرتبط با کشاورزي؟ این مسأله به بی?توجهی مسلمین و معلمان آنان به پتانسیل قوي باورهاي دینی و ضعف آنان
در کشف لایه?هاي تودرتوي آن دستورالعملهاي حکمت?آمیز برمی?گردد. اگر چه طی سالهاي متمادي درباره اهمیت این آثار و
اقوال سخن بسیار گفته شده و به انحاء مختلف در تمجید و تقدیس آن، کتاب و روزنامه منتشر شده است، اما هیچگاه به نحو
شایسته براي خارج ساختن آن دریافتها از اجمال و جاري ساختن آن در عرصه تاریخ اقدام نکرده?ایم. در حالی که همه امکان
براي این امر و درافکندن طرحی نو فراهم بود. اما، تعلل و انفعال نه تنها بسیاري از فرصتها را از ما گرفت بلکه زمینه بروز نوعی یأس
عمومی را نیز فراهم نمود تا آنجا که بسیاري از ناکارآمد بودن دین در عرصه حیات مدنی و فرهنگی مردم داد سخن دادند. و از
همین نقطه تیرهاي زهرآگین به سوي دریافت دینی روانه شد. البته سخن آنان که دم از ناکارآمد بودن دین در این عصر زدند
خیلی هم بیراه نبود زیرا، آنچه که از آن به عنوان نظام اجتماعی، اقتصادي و سیاسی یاد می?کردند و امید اصلاح امور را از آن
می?طلبیدند در اساس با مبانی دینی در تعارض بود و به آن می?مانست که کسی طالب پرتقالی با طعم و رنگ سیب باشد. اصالت
دادن به آنچه که محصول تفکر و فرهنگ غیردینی است چاره?اي جز ترك دین و دل?بستن به نظام معلول و بیمار غربی باقی
نیازمند بازپرسی جدي از وضع موجود بود و اما، تلاش مسلمین عموماً مصروف مسلمان کردن موجودي » طرح نو « . نمی?گذارد
صفحه 8 از 41
بوده که در ذات خود شیطانی است. سخن ناتمام بخش اول (چهار حرکت) به همین موضوع برمی?گردد. سفینه انقلاب اسلامی به
مدد اولین منبع سوخت از پایگاه 57 برخاست و تا مدار 59 صعود کرد و پیش از آنکه بر مداري ثابت و ساکن به انتظار سقوط و
افول بماند به مدد منبع سوخت دوم تا مدار 68 صعود نمود. اینهمه مدارهاي ابتدایی و مقدماتی بودند و سفینه تا گذر از جوي که
می?توانست او را از سیاهیها و پلیدیها عبور دهد، نیازمند منبع سوخت سوم بود، زیرا توان آن دو منبع براي عروج به مدار مطمئن و
شایسته کافی نبود. چرخش سفینه بر مدار 68 بطور ثابت بسیاري از انتظارات را برآورده نساخت و بتدریج بروز نوعی خستگی را
سبب شد. بویژه در این مدار سفینه جماعت جوانی را با خود داشت که هیچ اطلاع روشن و تجربه شده?اي از پایگاه 57 ، مدار 59 و
بالاخره مدار 68 نداشتند. از این نکته نباید غافل بود که جماعتی ساز بازگشت به مدارهاي قبلی و حتی پایگاه اولیه را کوك
می?کردند و خامان راه نرفته را نیز ترغیب و تشویق می?کردند. تبلیغ و تأیید مکرر مدارهاي طی شده نیز بصورت طبیعی عاري از
انرژي لازم براي صعود و یا حتی ماندن در مدار 68 بودند، زیرا بیش از هر چیز عاري از خاصیت آرمانی و انگیزه?هاي سزاوار بود.
سعی در ساختن زندگی » مقصد و مأواي مطلوب « ما نیاز به طی دو سه قرن اخیر، همه اقوامی که بدون ترسیم دقیق جغرافیاي
کرده?اند علی?رغم شعارها به سوي مقصدي شتافته?اند که از آن بیزاري می?جستند. منبع سوخت سوم داشتیم، یک طرح آرمانی
ویژه در نسبت با نقاط عطفی که طی شده بود، آرمانی جاذب جوانان، تئوري دیگري براي سازماندهی همه قوا، همه امکانات و
همه عوامل انسانی، اما با ویژگیهایی خاص خود، این ویژگیها را در موارد زیر می?توان خلاصه کرد: 1- رویکردي جدي و قوي به
آینده داشته باشد؛ 2- ریشه در مافی?الضمیر عموم مردم و جوانان داشته باشد؛ 3- خاصیت فرهنگ?سازي داشته باشد؛ 4- خاصیت
برانگیزاننده و شورآفرین داشته باشد؛ 5- از خاستگاه شیعی و روحیه قومی ایرانی برخوردار باشد؛ 6- ریشه در تاریخ این دیار و
ساکنان آن داشته باشد؛ 7- الگو و نمونه?اي عینی داشته باشد؛ 8- ملموس و واقعی جلوه نماید و جامع باشد. اینهمه ویژگیهاي
آرمانی تحرك?آفرین را نشان می?دهد که طرح درست آن (با توجه به همه غفلتهایی که می?بایست جبران شوند) می?توانست
چونان مخزن سوختی مطمئن سفینه را از مدار 68 عبور دهد. اما اولین ویژگی: همه تلاش مبلغین فرهنگ و تمدن غربی مصروف
تضعیف روحیه « آنست تا با اسطوره?زدایی (به معنی طرد هر نوع دریافت فراتاریخی) از عالم و دریافتهاي بشري از یکسو و
انسان را در گستره خاك و تمنیات صرفاً خاکی گرفتار آورند تا با پذیرش فرهنگ جهانی (غربی) و تن دادن به ،» آرمانگرایی
عصر « تمدن ویژه آن تابع چشم و گوش بسته آن فرهنگ و تمدن شود. از همین رو دائماً در تبلیغات خود اعلام می?دارند
رد این نگاه چندان نیازمند استدلال نیست. روح آدمی همواره متمایل به کمال است و .» آرمانگرایی و دریافتهاي ماورایی گذشته
در جستجوي سرزمینی مطلوب مهیاي هر نوع ستیز. این مشخصه در دوران جوانی بیش از پیش خود را می?نمایاند. جوان در
جستجوي آرمانی جذاب همراه با رویکردي نو به آینده همه توان خود را تقدیم می?دارد. زیرا این تمنا وي را در گذر از وضع
بعنوان آرمان و » غلبه بر خصم « و یا » پیروزي بر طاغوت « موجود و رسیدن به وضع مطلوب یاري می?دهد. اگر چه براي نسل پیشین
آرزویی جذاب خود را نمودار می?ساخت اما با سپري شدن آن ایام و گذر سفینه از مدار 57 و 68 آرمانهاي مذکور مبدل به
واقعیتی ملموس آنهم در گیرودار با واقعیتهاي سیاسی و اجتماعی شدند. از همین رو بشدت آسیب?پذیر نیز گشتند. متذکر این نکته
می?شوم که آنچه می?بایست فراروي جوانان قرار می?گرفت قبل از هر چیز الزاماً می?بایست از این ویژگی یعنی (رویکرد به
آینده) برخوردار باشد. اما ویژگی دوم: طی دهه شصت همه چیز مهیاي طرح و پذیرش موضوعی نو بود و جوانان نیز مستعد سیر در
ریشه داشته » مافی?الضمیر « مسیري که روي به آینده داشت. اما تنها نظریه?اي می?توانست همه?گیر و موج?آفرین شود که در
باشد. تمنیات بسیاري برانگیزاننده?اند از جمله آنچه که نفسانیت آدمی طالب آن می?شود اما، صرف نظر از نیازهاي برساخته و
ذاتی وجود » انتظار « کاذب تنها برخی امور ذاتی وجود آدمی?اند و به عنوان عنصر مشترك همگان را دربرمی?گیرند. چنانکه
می?توان یاد کرد. از همین روست که متذکر » امر مشترك « آدمی است و ریشه در مافی?الضمیر همه بندگان دارد و از آن به عنوان
صفحه 9 از 41
شدم تنها پیشنهادي می?توانست و می?تواند اقبال عمومی از سوي جوانان و مردم را در برداشته باشد که هر کس براحتی پس از
مراجعه به خود مؤید آن شود و بصورت طبیعی و بدور از هر گونه غرضی نسبت بدان عکس?العملی مثبت نشان دهد. شاید بتوان
یکی از وجوه ممتاز اسلام را نسبت به همه مکاتب، مسالک و ایدئولوژیها در این دانست که همه آنچه را که اعلام می?کند و یا
برحذر می?دارد ریشه در مافی?الضمیر آدمی دارد. بواقع عقل و قلب آدمی پذیراي آن است. اگر چه هواجس نفسانی نیز
برانگیزاننده?اند اما، بدلیل نسبتشان با تیرگی و پلیدي داراي عمري کوتاه همراه با نوعی دلزدگی و نفرت روحانی?اند. ویژگی
بود. بواقع » خاصیت فرهنگ?سازي « سومف آنچه که بدان نیازمند بودیم تا از مرتبه سوم از تاریخ انقلاب اسلامی گذر کنیم
ادبی براي زیستن و « پیشنهاد ما چنانچه عاري از این خاصیت باشد پس از چندي عموم مردم را که بصورت طبیعی سر در پی یافتن
هستند پس می?زند. همه کسانی که طی هشت سال نبرد سري به جبهه?ها زدند دریافتند که میدانهاي نبرد، بسان » بودن
جزیره?ایست با ساکنانی متفاوت، صاحب اخلاق خاص خود، مناسک و مرامی متمایز، ادبی ممتاز و عاري از هر گونه دورویی،
را تشکیل می?داد. چنانکه در هواي آن داستانهایی از قهرمانیها، غزلواره?هایی از » فرهنگ جبهه « نفاق، دنیامداري و رذایل. اینهمه
دوستی و مهر خلق شد، سرودهایی که بصورت طبیعی حاضران در آن ساحت را دگرگون می?ساخت چنانکه وقتی ساکنان آن
جزیره به میان شهرها بازمی?گشتند احساس دوري و غربت می?کردند. هیچ به رفتار، پوشش، زبان و خواسته?هاي بروبچه?هاي
آن دوران توجه کرده?اید؟ جبهه?ها زبانی دیگر را خلق کرده بود. عموم جوانان مستعد پذیرفته شدن در یک گروه، همرنگ شدن
بإ؛ آن و متمایز شناخته شدن هستند. این خاصیت (فرهنگ?سازي)، می?تواند یک عقیده آرمانی را از ساحت نظري و فکري
صرف خارج ساخته و در صورت اخلاق، مناسک و اعمال متجلی سازد و جبهه?اي عمومی پیدا کند. بسیاري از خواص از اینکه
مردم به حرفها و سخنانشان دل نمی?بندند گلایه دارند. آنان از این نکته غافلند که مباحث کلی نظري مخصوص کلاس درس?اند
و تنها وقتی آن مباحث از ساحت خاص خود فرود آیند و از طریق زبان و ادب و ذوق همه?فهم شوند در میان شهر و دیار جاري
می?شوند. می?بایست متذکر این نکته بود که هیچ بخشنامه و قانونی، هیچ زور و ضربی قادر به ساخت یک فرهنگ نیست، این
امر می?بایست بصورت طبیعی، آرام و بتدریج صورت گیرد و همواره انگیزه?هاي قومی و آرمانهاي بزرگ (به شرط داشتن
شورآفرین « ویژگیهایی که برشمردیم) قادر به ایجاد یک دگرگونی همه?گیر هستند. این امر بصورت طبیعی ویژگی چهارم یعنی
را در پی دارد. هیچ به عبارات منظوم قافیه?پردازان مزدبگیر دقت کرده?اید؟ ابیات منظوم آنان علی?رغم » بودن و برانگیزندگی
صلابت عبارات و درستی قافیه و ردیف و وزن دل آدمی را می?زنند، از دور تصنعی بودن را فریاد می?زنند و بعکس، شیون
مادران فرزند مرده صد مرتبه دلنشین?تر هستند. بسیاري از خواص از اینکه مردم به حرفها و سخنانشان دل نمی?بندند گلایه دارند.
آنان از این نکته غافلند که مباحث کلی نظري مخصوص کلاس درس?اند و تنها وقتی آن مباحث از ساحت خاص خود فرود آیند
و از طریق زبان و ادب و ذوق همه?فهم شوند در میان شهر و دیار جاري می?شوند. آدمی هر آنچه را در خانه دل جاي دهد
می?ستاید، پاس می?دارد، به پایش می?نشیند و قربانی می?دهد. برایش نغمه می?سراید. اگر شعارهاي سالهاي اولیه انقلاب و
سروده?هاي مردمی آن عصر را به خاطر آورید می?بینید جملگی برخاسته از دل و ضمیر صاف مردمانند چنانکه نوحه?ها و
موسیقی جنگ مورد ارزیابی « مداحیهاي دوران جنگ و شبهاي نبرد نیز از همین ویژگی برخوردارند. حیف که هیچگاه بدرستی
اینها یادگار سالهاي شور و هیجان و دلدادگی طبیعی مردمند. و تنها آرمانهاي بلند و .» دقیق قرار نگرفت و سامانی درخور نیافت
عاري از دستورالعملهاي دولتی می?توانند احیاگر شور و هیجان عمومی باشند. این شور مردم را از میانه فراز و نشیبها عبور
می?دهد و وادارشان می?سازد که چشم را بر سختیها و کاستیها ببندند و بعکس، زندگی عاري از شور و مردم فارغ از شوق در
گیرودار فراز و نشیبها سر در لاك فرو برده و منافع فردي خود را جلب و حراست می?نمایند. آرمان شورآفرین، فرهنگ?ساز
است، موسیقی ویژه خود را خلق می?کند، ادب خود را بارز می?سازد و زبان و ادب سزاوار و شایسته خود را منتشر می?کند.
صفحه 10 از 41
پنجمین ویژگی براي آنچه که از آن بعنوان مخزن سوم سوخت سفینه مورد نظر یاد شده برخورداري از خاستگاه شیعی است. ممکن
است در بدو امر این تصور بوجود آید که نگارنده حسب علقه خود به شیعه امامیه این نکته را متذکر شده اما چنین نیست. شاید اگر
عوض می?کردم در منظورم هیچ تغییري بوجود نمی?آمد. عموم شیعیان پیرو » خاستگاه ایرانیان اصیل « این عبارت را با عبارت
مکتب ولایت ائمه هدي و علی?بن ابی?طالب، علیه?السلام?اند. در واقع آنان پیرو مکتب جوانمردي، شجاعت، فتوت، سخاوت و
رادمردي?اند. همه آنچه که در فرزندان امام علی، علیه?السلام، چون خونی جاري بود، همه صفات و خصال مردانی است که در
سرتاسر آثار و منابع ایرانی ستوده شده تا جایی که به عنوان اخلاق و روحیه عمومی ایرانیان قابل شناسایی?اند. شاهنامه?ها قبل از
اثر حکیم طوسی آینه این مرامند و پس از آن از شاهنامه فردوسی تا آثار عطار و نظامی گنجوي و از آنجا تا شاعرانه?هاي حافظ و
سعدي ادامه می?یابند. گاه متذکر این نکته بوده?ام که از این جماعت نه مردمی راهب و گوشه?نشین می?توان ساخت و نه
ملحدي لامذهب و عصیانگري جانی. همه آنچه در داستانهاي حماسی و پهلوانی آمده در طول تاریخ تجربه شده چنانکه حافظ
آشکار ساخته است. پهلوانان نام?آور شاهنامه از کاوه و فریدون گرفته تا سهراب و » رندي « شیرازي به تمامی معنا آن را در هیأت
سیاوش و رستم جملگی عیاران قصه?هاي عامیانه?اند. سمک عیاري که جامه عیاري پوشیده، رندان عالم?سوز، سربداران خراسان،
لوطی?هاي زورخانه?ها و بالاخره عباس میرزا و همه شهسواران میدانهاي نبرد هشت ساله ایران و عراق. بی?شک همین صفات و
خصال موجب بوده تا این قوم اسلام را و بلافاصله پیروي از اهل?بیت و نبی?اکرم، صلّی?اللَّه?علیه?وآله، را پذیرا شود، بر آستان
جوانمردي چون علی، علیه?السلام، سر بساید و مهر حسین?بن علی، علیه?السلام، را در دل جاي دهد. چنانکه همین امروز
علی?رغم همه ابتلائات روا و ناروا بیاد شهیدان کربلا بر سر و رو می?زند، به کوچه و خیابان می?ریزد و هر زمان دیگري هم که
بوي صفا به مشامش برسد از جا برمی?خیزد. از همین رو بود که عرض کردم تنها چیزي این قوم را برمی?انگیزد که ریشه در
خاستگاه شیعه و روحیه قومی ایرانی داشته باشد. ایرانیان با مشاهده خصال جوانمردي در امامان خانواده نبی?اکرم، علیهم?السلام،
پذیراي تام و تمامش شدند و اگر جز این بود شمشیرو تازیانه هیچ ترك و تازي نمی?توانست براي مدتی کوتاه آنان را به زیر یوغ
بیاورد تا چه رسد که از آنان بخواهد که با دل و جان هست و نیست خود را فدا کند. این امر مربوط به ویژگیهاي فرهنگی و
اخلاقی است اما جز این می?بایست آرمان و اندیشه پیشنهادي ریشه در تاریخ این دیار و ساکنان آن نیز داشته باشد. جماعت
بسیاري از خیل روشنفکران همواره از عموم و عوام مردم گلایه و شکایت سر می?دهند که چرا آنان را پذیرا نیستند و با آنان
همدلی و همنوایی نمی?کنند. از همان سالهاي اولیه ظهور جریان روشنفکري و سایر ایدئولوژیهاي منشعب از امانیسم و ماتریالیسم،
علی?رغم تلاش و تبلیغ روشنفکران چپ و راست (سیاسی) هیچگاه این جریان مبدل به خواست عمومی مردم ایران نشد. چنانکه
ادبیات و موسیقی روشنفکرانه اگر چه صورتی بومی به خود گرفت اما اقبال عمومی را به دست نیاورد. علت این امر به ندانستن و
بی?سوادي باز نمی?گردد، مشکل این جریان ریشه نداشتن در تاریخ این سرزمین است. طی هفت، هشت سال اخیر هم اگر چه
دیگر بار همین جریان در پوشش تمایلات روشنفکرانه با پسوند اسلامی ظهور کرده و حتی جماعتی از روحانیون نیز طلایه?دار
آنند اما، گویی یک حس مشترك، یک بوي ویژه اجازه نمی?دهد که عموم مردم کوچه و بازار پذیرایش شوند بهمان سان که
80 سال در ایران کسب نکرد. صحبت از نیازهاي مشترك (امر معاش) و حتی دفاع از آن شرط ، مارکسیسم هیچ موفقیتی طی 70
کافی براي جلب اعتماد و نظر عموم مردم ایران و برانگیختن آنها نیست. آنان همواره در پی آنند تا رد و نشان هر مرام و مسلکی را
در بنیاد تاریخ گذشته خود بیابند چه این بن?مایه تاریخی به نوعی انعکاس روحیه عمومی آنان نیز هست. گویا نگاه به گذشته و
تجربه آباء و اجداد بدانها می?فهماند که طرح و سخن پیشنهادي می?تواند با تمناي درونی و تمایلات عاطفی آنان سازگاري
داشته باشد یا نه؟ هیچ به این موضوع اندیشیده?اید که چرا ساکنین این سرزمین هیچگاه ملحد، بت?پرست و کافر نبوده?اند؟ همه
تاریخ گذشته و همه آثار مانده از دوران بی?زمان و مکان اساطیري مؤید این مطلب است. این موضوع درباره اقوام اروپایی،
صفحه 11 از 41
آسیایی، آمریکایی و حتی اعراب ساکن سرزمین اسلامی صادق نیست، بهمان سان که در سابقه و لاحقه نبی?اکرم،
صلّی?اللَّه?علیه?وآله، و اجداد کرام ایشان هیچ نشانی از بت?پرستی ملاحظه نمی?شود. هفتمین مشخصه هر پیشن
عصر امام خمینی- 5
قسمت پنجم میر احمدرضا حاجتی اشاره: در شمارش و بررسی برخی از عوامل رویکرد دینی و معنوي انسان عصر حاضر،
حقیقت?جویی فطري و نیاز ذاتی او به خداپرستی و یک جهان?بینی الهی که واقعیت وجودي او و جهان و هستی پیرامونش را به
بهترین وجه براي او تفسیر نماید، در صدر عوامل و بعنوان اولین عامل برشمرده، مورد بررسی مختصري قرار دادیم. و حال احساس
پوچی و سردرگمی معنوي و خلاء روحی ناشی از فقدان این جهان?بینی و اعتقاد واقعی به خداوند را به عنوان دومین عامل مورد
بررسی قرار می?دهیم. 2. احساس پوچی و سردرگمی معنوي هنگامی که بشریت از منبع فیاض تعالیم وحیانی محروم گشت و از
درك راز هستی و آفرینش و هدف زندگی بالتبع عاجز شد و عنان روح و فکر خود را به دست کوران عصا به دستی داد که حتی
از درك حقیقت حوادث پیرامون خود ناتوان بودند، شاهد تولد مولودي شوم و پلید بود که در گذر زمان آن مولود تبدیل و به
هیولایی خطرناك شد، هیولایی که امروزه براي بلعیدن حیات آدمی و آرامش فکري و روحی او و امیدواري او به زندگی و...
چنگ و دندان نشان می?دهد. و این در حالی است که بشر معاصر از اضطراب و احساس پوچی همه جانبه حاکم بر زندگی خود
بشدت خسته و دلزده گردیده است. اضطراب، نیهیلیسم و پوچ?انگاري کشنده?اي که معلول سرسپردگی کامل انسان عصر ما بر
تعالیم غیروحیانی بلکه وحی ستیز و ضددینف افرادي همچون فروید و فویرباخ و... می?باشد. همانها که خدا را مخلوق مشکلات
روانی انسان می?دانستند و قائل بودند که گزاره?هاي دینی معانی منطقی نداشته و تحقق?پذیر نیستند که نتیجه عادي این القائات
چیزي نبود جز تصویر جهانی پوچ، بی?هدف، خشک و بی?روح و انزواي دین بعنوان منجی اصلی بشریت از صحنه تنظیم مناسبات
و روابط اجتماعی و... جامعه، و در نهایت تولیدات وسیع انسانهاي پوچ و بی?هدف. اوژن یونسکو نمایشنامه?نویس 82 ساله
مشهور فرانسوي در آخرین مصاحبه مطبوعاتی خود در پاسخ این سؤال که چه پیامی براي مردم دنیا دارد؟ چنین می?گوید: هیچ،
سالها عمر کرده?ام. سالها نوشته?ام ولی هنوز نفهمیده?ام چرا به دنیا آمده?ام و این همه تلاشها براي چه بوده است؟ اکنون در
آستانه خداحافظی با دنیا هستم بدون آنکه دلم بخواهد پیام و وصیت?نامه?اي از خود برجاي بگذارم. 1 و آنگاه با حسرتی عمیق
چنین ادامه می?دهد: یک عمر آزگار به نوشتن نمایشنامه پشت نمایشنامه ادامه دادم؛ چون نمی?توانستم کار دیگري بکنم. اما
همیشه حسرت این را داشتم که توانسته بودم کار دیگري بکنم... کاش استعدادش را داشتم که راهب شوم... وقتی انسان جهتی
روحانی ندارد من جهان برین را طلب می?کنم، می?کوشم تا خدا را بجویم... 2 سخنان اوژن یونسکو در واقع نمادي از
دغدغه?هاي عمیق انسان عصر جدید است؛ دغدغه?ها و نگرانیهایی که طمأنینه و آرامش را از او سلب کرده است. روژه دوپاسکیه
محقق سوئیسی در تفسیر سرخوردگی و احساس پوچی انسان معاصر چنین می?نویسد: با اعلام پوچی زندگی و هیچ بودن جهان،
زندگی در روي زمین عملًا معنی و مفهوم خود را از دست داده است. تمدن امروز غرب به انسان معاصر امکانات مادي گوناگونی
داده است که نسل گذشته خواب آن را هم نمی?توانست ببیند، ولی چون در این تمدن معنی انسان مفقود و مجهول است از این رو
امیدها و آرزوهاي ژرف او نادیده و ناشناخته مانده است. همه این امکانات مادي مانع از آن نیست که انسان کنونی در سیه?روزي
و ناامیدي فرو نرود. 3 در واقع بخش مهمی از علل رویگردانی بشر از تعلقات زمینی (به مراتب واقعی خود) و احساس نیاز به نگاه
ایمانی به جهان را باید در احساس وازدگی او نسبت به درخشش صوري مظاهر تمدن جدید و احساس عمیق پوچی خود و دنیاي
پیرامونش و احساس رنجش فراوان از ارزش?زدایی و هدف?زدایی در زندگی او جستجو نمود. اینها همان نگرانیهایی است که
انسان امروز را دچار یأس و بی?هویتی و اضطرابی جانکاه نموده است. یکی از صاحبنظران در این باره می?گوید: عصر اضطراب
صفحه 12 از 41
نامی است که روانشناسان بر این عصر نهاده?اند، طبق آمار، در جهانی که به آن فراتر از تجرد می?گویند، بسیاري از تختهاي
بیمارستانی ایالات متحده متعلق به بیماران روانی است. ایشان در جهت بیان علت این ابتلاء بزرگ که گریبانگیر اینگونه جوامع
شده است، می?گوید: امروز دنیاي ما دچار قحطی تفسیر معنوي از جهان و هستی است 4. همانگونه که هفته?نامه فرانسوي نوول
آبزرواتور در تحلیل از وضعیت فعلی جوامع صنعتی می?نویسد: اکنون میلیونها نفر مردم جوامع صنعتی و پیشرفته و مصرفی جهان
احساس خلاء می?کنند. 5 نظریه?پرداز معروف و سیاستمدار کهنه?کار آمریکایی، برژینسکی، هم در حکایت وضعیت کنونی
دنیاي غرب می?گوید: خلاء اخلاقی تعبیر دقیقتري از پوچی معنوي است که بخش بزرگی از تمدن غرب را فرا گرفته است. 6 خلاء
معنوي یاد شده بشر عصر ما را به تنگ آورده است، پیشرفتهاي تکنولوژیک، فتح فضا، ارتقاي سطح رفاه، کشفیات بسیار سریع و
وسیع علمی، سرگرمیها و تفریحات متنوع و تبلیغات رنگارنگ عصر مدرنیته، هیچکدام عنصر حیاتی و ضروري اما از دست رفته
آرامش روحی و روانی را چنانکه مطلوب بشر است به او باز نگردانده?اند؛ چرا که منبع فیاض و اصلی عطا کننده این عنصر به
انسان تنها ایمان و اعتقاد به خداوند و سرسپردگی به دستورات و پیامهاي الهی است؛ همان اعتقادي که انسان بر اثر هجوم فرمولها و
نظریات بظاهر علمی و خداستیز، از موهبت وجودش محروم گشت. در واقع ایدئولوژیهایی مانند لیبرالیسم و مارکسیسم در
چارچوب عقلانیت مدرن به تحمیق اذهان و افکار انسانها پرداختند و در ساحت این افکار باطل انسان با فراموش کردن خداوند
دچار خودبنیادي به جاي خدابینی و فراموشی گوهر وجود خود گردید و چیزي که در این میان براي او به ارمغان آمد، اضطراب،
سرگشتگی و خلاء معنوي بود و بس. استاد شهید مرتضی مطهري با اشاره به نشانه?هاي هشیاري بشر در این زمینه می?نویسد:
امروزه همه دریافته?اند که عصر علم محض به پایان رسیده و یک خلاء آرمانی جامعه?ها را تهدید می?کند. 7 به تعبیر دیگري: در
نظم جدید جهانی یک خلاء سیاسی و ایدئولوژي در غرب به وجود آمده، در این دوره مارکسیسم شکست خورده، لیبرالیسم نیز
حرفی براي گفتن ندارد و در واقع یک دوره خلاء ایدئولوژي پدید آمده. 8 حتی مدافعان سرسخت لیبرالیسم نظیر فرانسیس
که پس از سقوط کمونیسم منتشر کرده »؟ آیا تاریخ به پایان رسیده است « فوکویاما 9 نیز در مقاله جنجال?برانگیز خود با عنوان
است، خلاء روانی و پوچی معنوي را به عنوان ضعف اساسی غیرقابل انکاري در ایدئولوژي لیبرالیسم می?داند. آسیبهاي فردي و
اجتماعی جوامع غربی با توضیحاتی که گذشت نسبتاً روشن شد که با توجه به وجود این خلاء آرمانی و معنوي علاوه بر علت?یابی
بخشی از پدیده رویکرد دینی انسان معاصر می?توان بسیاري از آسیبهاي فردي و اجتماعی را که امروزه در جوامع دین?گریز
خصوصاً غرب معاصر رخ نموده تفسیر کرد. روژه دوپاسکیه محقق سوئیسی در این باره می?نویسد: بنا بر گواهیهاي بسیار هر روز
بر شمار جوانانی که بیماریهاي عصبی دارند و عدم تعادل روحی پیدا کرده?اند و به انواع مخدرات معتاد شده?اند در غرب (و در
جهان امروز بطور کلی در کشورهایی که به شیوه غرب زندگی می?کنند) پیاپی افزوده می?شود... 10 انسانی که از حداکثر
قابلیتهاي تکنولوژیک در جهت ارتقاء سطح استیلاي خود بر طبیعت بهره?برداري نموده امروزه در مقابله با فشارها و آلام روحی و
عصبی بسیار ضعیف و منفعل و آسیب?پذیر گردیده است. روزنامه آلمانی فرانکفورد رونه شاو طی گزارشی با اشاره به نمونه
کوچکی از آثار خطرناك احساس بی?هویتی و پوچی و از خودبیگانگی می?نویسد: سالانه 12 هزار نفر در دانمارك اقدام به
خودکشی می?کنند که این روند بشدت رو به افزایش است. 11 اتحادیه مطالعات روانی ایتالیا اعلام نموده است: ناراحتی عصبی به
51 جوانان مورد پرسش طرح تحقیقاتی / طور گسترده?اي دامنگیر جوانان این کشور شده است. بر اساس تحقیقات این اتحادیه: 8
48 دچار افسردگی و 25 % در فکر خودکشی هستند، علاوه بر این کمیته اخلاق پزشکی ایتالیا نیز اعلام کرده / این مرکز عصبی، 9
است: سالانه هزار جوان خودکشی می?کنند. رئیس این کمیته با اشاره به آمار وحشتناك خودکشی فریاد برآورده که: پدیده
خودکشی در میان نوجوانان و جوانان رو به افزایش است. 12 روزنامه آمریکایی واشنگتن?پست نیز طی گزارشی می?نویسد: روند
رو به رشد خودکشی در کشور ثروتمند فنلاند نگرانی محققان غربی را که پاسخی براي آن نمی?یابند برانگیخته است. 13 در
صفحه 13 از 41
گزارشی دیگر به نقل از شرکت بیمه درمانی کمونر (در مونیخ آلمان) می?خوانیم که: پرفسور کلاوس هورلمان سخنگوي مرکز
روانکاوي بهداري بیله?فلد می?گوید: 30 % از کودکان 12 تا 16 ساله در آلمان از فشارهاي روحی و روانی رنج می?برند. وي
معتقد است: فشار روانی والدین بر کودکان از جمله دلایل اصلی گسترش این نوع بیماریها در بین کودکان آلمانی است. در ادامه
گزارش این شرکت بیمه درمانی با اشاره به خسارت هنگفت ناشی از فشارهاي روحی و روانی موجود در جامعه آلمان چنین آمده
است: بروز بیماریهاي روحی در بین شهروندان آلمانی خسارات اجتماعی و اقتصادي بزرگی به بار می?آورد به طوري که سالانه
سه میلیون مارك به خزانه عمومی آلمان خسارت می?زند. 11 میلیون روز کاري به هدر می?رود و منجر به بستري شدن افراد در
مراکز درمانی به میزان 115 هزار روز می?شود. 14 و روزنامه فرانسوي لوپاریزین طی گزارشی درباره پدیده خودکشی در این
کشور مرفه اروپایی می?نویسد: در فرانسه در هر 40 دقیقه یک نفر خودکشی می?کند و خودکشی اولین عامل مرگ نزد جوانان
25 تا 34 ساله و دومین عامل مرگ نزد جوانان 14 تا 25 سال است. در این گزارش آمده است: فرانسه با 12 هزار مرگ به دلیل
خودکشی و 160 هزار اقدام به خودکشی از جمله کشورهاي صدرنشین در این زمینه قرار دارد و مرگ و میر به دلیل خودکشی از
مرگ و میر به خاطر تصادفات جاده?اي بیشتر است. 15 جهت تبیین هر چه بیشتر این مدعا که خلاء روحی و اعتقادي و رویگردانی
از خداوند، دلیل اصلی نابسامانیهاي روحی جوامع امروزي بویژه جوامع غربی بوده و بشر عصر حاضر دواي اصلی درد خود را در
رویکرد مجدد به دین و مذهب می?بیند، گفتار یکی از استادان روانشناس کشورمان را در این زمینه مورد توجه قرار می?دهیم.
وي می?گوید: سال گذشته براي ارایه سخنرانی به یکی از کنفرانسهاي بین?المللی که در آمریکا برگزار شده بود، رفتم، یک مرکز
بهداشت روانی در دانشگاه سنت?لویی که از مراکز مهم و معروف دنیا می?باشد از من دعوت کرده بودند، بعد از اینکه صحبتها
تمام شد کتابی را به من هدیه کردند، این کتاب جدیداً چاپ شده و دو نفر از روانشناسان نامی از نویسندگان آن هستند، عنوان این
کتاب این بود (عوامل فراموش شده در بهداشت روانی)، در این کتاب، این نویسندگان به کمک محققان دیگر به این نتیجه
رسیده?اند که: اگر بخواهیم بیش از 50 % کسانی را که به عنوان بیمار روانی در بیمارستانها بستري شده?اند درمان بکنیم ناگزیر
باید از مذهب به عنوان مهمترین عامل در درمان بیماران روانی بهره?مند شویم. و یافته?هاي متعددي را ارایه کرده?اند. در این
کتاب که تمامش مستند است؛ مثلاً اینکه سکته?هاي قلبی و بیماریهاي که مربوط به حس ناامنی است یا مربوط به اضطراب و
افسردگی چه میزان در افراد مذهبی موجود است و چه میزان در افراد غیرمذهبی...، حداقل گفته?اند کسانی که مثلاً هفته?اي
یکروز کلیسا بروند و نماز بخوانند (به تعبیر خودشان) از مشکلات کمتري برخوردار هستند، و این چیزي است که دنیا دارد به طرف
آن برمی?گردد. 16 در نظر صاحبنظران منصفی که از خودباختگی به دور بوده و تعصبات کور آنان را از نگرش شفاف به واقعیات
جهان کنونی محروم ننموده است، شهروندان جوامع غربی در عین وصول به رفاه مادي و غوطه?ور شدن در انواع لذات زمینی و
شهوانی، امروزه بشدت محتاج درمان روحانی و تشنه درك معنویات آنهم با تعریف دینی و مذهبی آنند. یکی از پزشکان ایرانی
که بیش از 42 سال است که مقیم کشور آلمان می?باشد، می?گوید: کسانی که در غرب از نظر مادي از وضعیت خوبی برخوردار
هستند هیچگاه نتوانسته?اند خوشبختی را به تمام معنی درك کنند، اینها بظاهر خوشبختند. وي می?افزاید: به نظر من بشر به
معنویات احتیاج دارد. بشر را نمی?توان با ماشین مرسدس بنز و خانه زیبا خوشبخت کرد، این خلاء معنوي در آمریکا و اروپا
احساس می?شود، در شهر هامبورگ آلمان، شهري که بیش از هر شهر اروپایی افراد میلیونر را در خودش جا داده مشکل فقدان
معنویت روي تمامی جنبه?هاي زندگی افراد تأثیر منفی گذاشته است، مثالی در این رابطه می?زنم: در آمریکا یکی از استادان
نوشته که به آلمانی هم ترجمه شده »؟ آیا آمریکا قابل نجات است یا نه « کتابی را تحت عنوان » جونز لاینز « دانشگاه بوستون به نام
است از آنجا که سراسر این کتاب انتقاد از وضعیت اجتماعی آمریکاست انتشار آن در آلمان چنان با استقبال مردم مواجه شد که
جلد دوم آن به محض انتشار کمیاب شد، یکی از واقعیتهاي تلخی که در جلد اول این کتاب آمده اینست که، یک نوجوان 16 ساله
صفحه 14 از 41
آمریکایی در دروان کودکی و نوجوانی?اش تا این سن ( 16 سالگی) شاهد 18 هزار مورد قتل، 8 هزار مورد تجاوز جنسی و... در
تلویزیون بوده است. این وضعیت که در این کتاب ترسیم شده در مورد همه کشورهاي غربی صدق می?کند. ایشان در ادامه اضافه
می?کنند: این واقعاً پیام بزرگی است براي کسانی که فکر می?کنند اگر به کشورهاي غربی بروند خوشبخت خواهند شد، در
جوامع غربی انسانها از نظر امکانات رفاهی به حد اشباع رسیده?اند اما دچار خلاء معنوي شده?اند. 17 در هر صورت موضوع
رنج?آور و آزاردهنده خلاء اعتقادي و معنوي امروز به موضوع مهمی تبدیل گشته است که توجه اندیشمندان و نخبگان جهان ما
بالاخص، متفکران دیار غرب را به خود جلب نموده است. رودي دوم رئیس مرکز مطالعات جهان سوم کشور بلژیک می?گوید:
مردم در غرب خواهان معنی دادن به زندگی خود هستند: 18 بنجامین اسپاك، روانشناس معروف غربی در اعتراف به این امر در
یکی از جدیدترین آثار خود می?نویسد: به نظر من جامعه ما بشدت از فقدان ارزشهاي معنوي رنج می?برد. 19 یا دکتر برنی میگل
نویسنده غربی در این ارتباط می?گوید: مردم (در غرب) جداً تشنه مباحث معنوي و به دنبال یافتن معنی زندگی هستند. 20 چنانکه
کریستین بونو محقق تازه مسلمان فرانسوي در این باره اظهار می?دارد: جوامع غربی از حرفهاي سیاسی و اقتصادي خسته شده?اند
آنها تشنه معنویت هستند. 21 در نتیجه ما هم مانند آن نویسنده فقید معتقدیم که: امروزه زندگی براي مردم غرب با آنهمه پیشرفت
علمی، جز یک حرکت آلی و ماشینی چیز دیگري نیست. همه بصورت آلت و پیچ و مهره یک ماشین بزرگ و سترگ درآمده?اند
و از این روست که زندگی در غرب روزبروز بی?روحتر و خشکتر از پیش می?شود و بر دامنه خودکشیها و آدمکشیها و تباهی?ها
و تبهکاریها افزوده می?گردد. وي در ادامه تأکید می?کند: غرب در فریفتگی نسبت به علوم تجربی، بعد معنوي انسان را از یاد
برده است امروز از هر لحاظ به بن?بست رسیده است و حتی همان علوم تجربی با پیامدهاي تکنولوژیک و افزارگرانه آن و رفاه
گسترده?اش انسانها را نه تنها خوشبخت نساخته بلکه روزبروز تیره?روزتر گردانیده است. ایشان هم چنانکه ما در سطور سابق اشاره
کردیم با بیان علت اصلی ابتلائات امروزین جوامع غربی (بلکه غرب فکري) می?نویسد: غرب کلید اصلی را گم کرده و براي باز
کردن قفل این مسایل، کلیدي را که به این قفل نمی?خورد به کار می?برد. پاسخ همه این پرسشها (انسان کیست؟ زندگی
چیست؟...) را نه علم و نه فلسفه بلکه دین می?دهد... 22 و این حقیقتی است که حضرت امام خمینی، قدّس?سرّه، در عصر خود
توجه بشریت را به آن منعطف کرد و او را به سوي سعادت واقعی رهنمون گشتند. رهبر بصیر و حکیم انقلاب اسلامی حضرت
آیۀالله خامنه?اي در این باره می?فرمایند: توجه و عشق به خداوند به زندگی معنی می?بخشد و خلاءهاي روحی زندگی بشر را پر
می?کند و موفقیت در همه میدانهاي زندگی بشر را به همراه می?آورد و علت اینکه در کشورهایی نظیر آمریکا هیچ چیز حتی
پول، قدرت نظامی و علم نتوانست خوشبختی و آسودگی روحی و روانی به دنبال بیاورد. همین بیگانگی با خداوند و معنویت
است. 23 سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی هم با نگاهی عمیق به چشم?انداز تابناك پدیده معنویت?گرایی انسان معاصر
می?نویسد: با رویکرد دوباره انسان به عالم معنی خلاء درونی بشر که ناشی از بی?ایمانی است، برطرف خواهد شد. 24 بسیاري از
نخبگان و اندیشمندان جوامع صنعتی در جهت ریشه?یابی حوادث تلخی که ساختار زندگی اینگونه جوامع را متزلزل نموده با
بررسی علل و عوامل رویکرد معنوي مذهبی مردمان این جوامع، همانند تحلیلگر روزنامه آلمانی دي?ولت چنین اظهار می?دارند
که: گروههاي مذهبی امنیت درونی بشر را تأمین می?کنند. 25 و در ادامه اضافه می?کند: براي مردم تشنه به تعالیم مذهبی هر کلمه
انجیل به منزله کشتی نجاتی در اقیانوس کثرت?گرایی است. از این رو جاي تعجب نیست اگر گروههاي بنیادگرایی مسیحی با اقبال
چشمگیري در کشورهاي غربی روبرو شوند. چنانکه دکتر جرج کري سراسقف اعظم کلیساي کانتربري انگلیس می?گوید:
شهروندان انگلیسی دچار نوعی خلاء روحی هستند که تنها از طریق آموزشهاي مذهبی می?توان آن رإ؛ برطرف کرد. 26 البته باید
متذکر شد که خلاء معنوي و روحی بشر تنها در سایه تعالیم اسلام مبدل به اطمینان و آرامش واقعی می?گردد. با کندوکاو در
اظهارات تازه?مسلمانانی که مدتهاي مدیدي با تعالیم وحیانی بیگانه بوده?اند بر صحت ادعاي فوق بیشتر واقف می?شویم: کت
صفحه 15 از 41
استیونس خواننده مشهور انگلیسی که بتازگی با ترك پیشه خوانندگی، اسلام را اختیار نموده با بیان علل مسلمان شدن خود
می?گوید: من در عصر تلویزیون و سفرهاي فضایی و توسعه برق?آساي صنعتی در لندن بزرگ شدم و در دنیاي پیشرفته غربی
زندگی می?کردم، من سالها هر چیزي را که هر انسانی آرزویش را دارد در اختیار داشتم اما همیشه احساس خلاء در زندگی خود
می?کردم... سعی می?کردم از طریق الکل و سیگار خودم را تسلی دهم اما... (موفق نشدم)... به فلسفه شرق و مذهب بودا و تمرکز
حواس و یوگا روي آوردم. این اولین قدم من براي پیدا کردن حقیقت بود که در نهایت می?بایست به اسلام خاتمه پیدا کند. 27
2. کتاب از پوچی تا خدا، نوشته سعید شهرتاش. 3. سرگذشت اسلام و . پی?نوشتها: 1. روزنامه همشهري، فروردین 73 ، شماره 371
4. دکتر محمدرضا شرفی، . سرنوشت انسان، روژه دوپاسکیه، ترجمه علی?اکبر کسمایی، چاپ دوم، انتشارات فرجام، 1374 ، ص 19
6. خارج از کنترل، نوشته زبیگنو برژینسکی، ص 86 ، ترجمه .75/6/ 5. روزنامه ابرار، 6 . مجله رشد، سال چهارم، پاییز و زمستان 74
8. پرفسور حمید مولانا، سخنرانی در مرکز آموزش و . مجموعه آثار، انسان و ایمان، ص 33 و 34 .control out of) از کتاب ( 7
9. استراتژیست معاصر آمریکایی ژاپنی?الاصل. 10 . سرگذشت اسلام، سرنوشت .70/12/ گسترش رسانه?ها، روزنامه رسالت، 10
.13 . 12 . ماهنامه صبح، ش 86 ، آبان 77 . 73/6/ 11 . خبرگزاري جمهوري اسلامی، روزنامه جمهوري اسلامی، 5 . انسان، ص 21
.15 . 77/11/ 73 (به نقل از خبرگزاري جمهوري اسلامی). 14 . ضمیمه روزنامه اطلاعات، 4 /12/ روزنامه جمهوري اسلامی، 18
.( 16 . دکتر غلامعلی افروز، سمینار نماز، بابلسر، سال 72 (کتاب نماز پیوند خلق و خالق، ص 36 و 37 .77/11/ روزنامه کیهان، 17
.20 . 19 . دنیاي بهتر براي کودکانمان، ص 153 . 18 . در مصاحبه با فصلنامه حضور، ش 18 ، زمستان 75 .71/8/ 17 . کیهان هوایی، 13
22 . علی?اکبر کسمایی، .75/9/ 21 . روزنامه جمهوري اسلامی، 5 .» در جستجوي امر قدسی « مجله شرق، شماره دوم و سوم، مقاله
. 24 . مجموعه مقالات شهید آوینی، ص 87 .75/5/18 .23 . پاورقی ترجمه کتاب بحران دانشگاه نوشته ژان فوراستیه، ص 103 و 101
.73/1/ 26 . خبرگزاري جمهوري اسلامی، به نقل از رادیو بی?بی?سی، روزنامه جمهوري اسلامی، 6 .76/1/ 25 . روزنامه کیهان، 30
27 . نشریه نداء (جمعیت زنان انقلاب اسلامی) شماره هفدهم و هجدهم.
مهدویت و فرقهها
در طول تاریخ از دستبرد فکري و عقیدتی و آسیب بداندیشان در امان نبوده و هر از چند » غیبت و مهدویت « اشاره: اندیشه پربار
گاهی کسانی با دستاویز قرار دادن این اندیشه به فریب مردم عوام پرداخته?اند. سابقه این عمل حتی به پیش از دوران تولد امام
مهدي، علیه?السلام، می?رسد. جریان فطحیه و واقفیه و بسیاري از فرقه?هاي دیگر که در طول تاریخ بتدریج از جریان شیعه امامیه
(اثنی?عشري) جدا گشته، دستاویزي جز روایاتی که از طریق نبی اکرم، صلّی?اللّه?علیه?وآله، درباره غیبت آخرین امام نقل شده
بود، نداشتند. در سده?هاي اخیر نیز فرقه?هایی اندیشه ناب مهدویت را وسیله?اي براي رسیدن به اهداف و آمال دنیوي خویش
قرار دادند و چند صباحی خلق روزگار را به اباطیل خود مشغول ساختند. بدون شک آسیب?شناسی اندیشه مهدویت و پالایش این
اندیشه از افکار انحرافی بر غناي هر چه بیشتر آن خواهد افزود و نسل جوان را نیز از درافتادن به برخی از این انحرافهإ؛ حفظ خواهد
کرد. در سلسله مقالات حاضر تلاش شده که به گونه?اي علمی و مستند برخی از اندیشه?هایی که در دوران معاصر در ارتباط با
نامی » شیخیّه « موضوع مهدویت مطرح شده?اند مورد نقد و بررسی قرار گیرد. باشد که مورد توجه اهل نظر قرار گیرد. 1. شیخیّه
واقع در منطقه » مطَیرفی « 1242 ق.) گفته می?شود. زادگاه احسایی روستاي - است که به پیروان شیخ احمد احسایی ( 1166
می?باشد. احساء از مراکز قدیمی تشیّع بوده است و امروزه ایالتی است در شرق عربستان سعودي بر ساحل غربی خلیج » احساء «
احسایی در پنج سالگی قرآن را نزد پدرش شیخ زین?الدین احسایی آموخت. ادبیات عرب و .» هفوف « فارس، به مرکزیت شهر
مقدمات علوم دینی متداول را در احساء فرا گرفت. او از رؤیایی در ایام تحصیل خود یاد می?کند که در آن شخصی تفسیر عمیقی
صفحه 16 از 41
این ». این رؤیا مرا از دنیا و آن درسی که می?خواندم رویگردان ساخت « : از دو آیه قرآن به وي ارائه کرده بود. وي می?گوید
پس از « : حالت سرآغاز تحولی معنوي در زندگی شیخ احمد بود که رؤیاهاي الهام?بخش دیگري را در پی آورد. او می?گوید
آنکه به دلالت یکی از رؤیاها به عبادت و تفکر بسیار پرداخته است، پاسخ مسایل خود را در خواب از ائمه اطهار، علیهم?السلام،
احسایی در سال 1186 ق. مقارن با آشوبهاي ». دریافت داشته و در بیداري بدرستی و مطابقت آن پاسخها با احادیث پی برده است
ناشی از حملات عبدالعزیز حاکم وهابی سعودي به احساء، به کربلا و نجف عزیمت کرد و از حوزه درس بزرگان تشیع همچون آقا
محمدباقر وحید بهبهانی، سید علی طباطبایی صاحب ریاض، میرزا مهدي شهرستانی و سید مهدي بحرالعلوم و شیخ جعفر
کاشف?الغطاء، بهره?مند شد و اجازه?هاي متعدد روایی از مشاهیر عالمان دریافت کرد. احسایی علاوه بر فقه و اصول و حدیث،
در طب و نجوم و ریاضی قدیم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتی کرد و در سال 1209 ق. به سبب بروز طاعون از
عتبات به احساء بازگشت و در سال 1212 ق. به عتبات مراجعت نمود. سپس بصره را مسکن دائمی خویش قرار داد. در این هنگام
بود که براي نخستین بار شروع به بیان بعضی از عبارات معماگونه و مرموز نمود که خشم علماي متشرعه بصره را برانگیخت. در
سال 1221 ق. به قصد زیارت عتبات به کربلا و نجف سفر کرد و سپس به قصد زیارت حضرت رضا، علیه?السلام، عازم خراسان
گشت. در بین راه در یزد توقفی کرد. اهل یزد از او استقبال گرمی به عمل آوردند و از وي خواستند که نزد آنان بماند واو اجابت
کرد و پس از بازگشت از مشهد، یزد را مسکن خویش قرار داد و شهرت بسیاري کسب کرد. چندي بعد فتحعلی شاه وي را به
تهران دعوت نمود و در حق او نهایت احترام را به جا آورد و از شیخ درخواست کرد تا در تهران مقیم شود، اما او این درخواست را
رد کرد و به یزد مراجعت کرد. در سال 1229 ق. در راه زیارت عتبات به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و شاهزاده محمدعلی
میرزاي دولتشاه حاکم کرمانشاهان روبرو گشت و به اصرار حاکم در کرمانشاه اقامت کرد. در مدت اقامتش در آنجا سفرهایی به
قصد حج و زیارت عتبات انجام داد. پس از مرگ دولتشاه، در سال 1237 ق. عازم مشهد شد و در میانه راه چندي در قزوین توقف
کرد. در همین زمان بود که با مخالفت برخی عالمان روبرو شد که پاره?اي از دیدگاههایش را غلوآمیز و انحرافی تلقّی
می?کردند. نخستین مخالفت آشکار با احسایی از جانب ملامحمدتقی بَرَغانی، معروف به شهید ثالث، از عالمان بانفوذ قزوین
صورت گرفت. نقل شده است که برغانی در آغاز مانند دیگر بزرگان قزوین، حرمت شیخ را نگاه می?داشت، اما در مجلسی که
احسایی به بازدید او رفته بود، از روي آگاهی، عقیده خاص وي را در باب معاد جسمانی جویا شد و پس از شنیدن پاسخ، به وي
اعتراض کرد و آن مجلس با جدال اطرافیان به پایان آمد. این رویارویی به میان مردم نیز کشید و جمعی از علما از احسایی کناره
جستند. رکن?الدوله، علینقی میرزا حاکم قزوین، محفلی براي آشتی علما با حضور آن دو ترتیب داد اما این بار گفتگو به تکفیر
احسایی از جانب برغانی انجامید و انتشار این تکفیر توقف بیشتر احسایی را در شهر دشوار ساخت. احسایی از قزوین به مشهد و
سپس به یزد و از آنجا به اصفهان و کرمانشاه رفت و در تمام شهرها با سردي از او استقبال شد، گر چه هنوز هم کمابیش از پایگاه
مردمی برخوردار بود. اما تلاش برغانی در تأکید بر تکفیر او و نامه?هایی که در این باره می?نوشت، از عواملی بود که عرصه را بر
احسایی در واپسین سفرش به کربلا تنگ کرد و او را از نیّت ماندگار شدن در آنجا منصرف ساخت. آنچه از فتواي برخی علما بر
ضد احسایی نوشته?اند، مربوط به همین اوان و پس از آن است. در مقابل، گروهی دشمنی با او را روا نمی?شمردند، از آن جمله
فقیه نامدار حاج محمدابراهیم کلباسی بود که آسان فهم نبودن پاره?اي از آراء و تعبیرات احسایی را باعث سوء تفاهمات و تکفیرها
می?دانست و آراي احسایی را در چارچوب عقاید امامیه تلقی کرده او را از علماي امامیه معرفی می?کرد. به هر حال احسایی از
کربلا به مکه رفت و سپس از راه مکه عازم موطن خود گردید، اما در نزدیکی مدینه در سال 1241 ق. درگذشت و در قبرستان
است » جوامع?الکلم « بقیع به خاك سپرده شد. آثار فراوانی در زمینه?هاي گوناگون از احسایی باقی مانده است. از مهمترین آثار او
شرح الزیارة « . که در دو جلد چاپ شده است و حاوي پاسخهاي او به سؤالها و نیز قصائدي در رثاي امام حسین، علیه?السلام، است
صفحه 17 از 41
حیاةالنفس فی حظیرة « بزرگترین و معروفترین اثر احسایی است که در چهار مجلد منتشر شده است. کتاب دیگر او » الجامعۀ الکبیرة
شرح « ،» شرح العرشیه « است که کتابی مختصر در اصول عقاید می?باشد. از دیگر آثار منتشر شده احسایی می?توان از » القدس
نام برد. 1 عقاید و » مختصر الرسالۀ الحیدریۀ فی فقه الصلوات الیومیۀ « و ،» مجموعۀ الرسائل « ،» الفوائد « ،» العصمۀ و الرجعۀ « ،» المشاعر
آراء مبناي اصلی شیخ احمد که بیانگر روش اصلی اوست این است که همه علوم و معارف در نزد پیامبر، صلّی?اللّه?علیه?وآله، و
اهل?بیت او، علیهم?السلام، می?باشد و تنها راه کشف معارف، توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنان است و آدمی به استقلال
قادر به درك هیچ یک از علوم اعتقادي و عملی نیست. او این مطلب را در شرح فقرات متعددي از زیارت جامعه بیان کرده است.
اگر معتقدیم عقل می?تواند به معارف دینی دست یابد بدان جهت است که هدایت « : وي در شرح فقره?اي از این دعا می?نویسد
او در .» و نور عقل از هدایت و نور معصومان است لذا مخالفان امامان با وجود به کارگیري عقلشان تنها به عقاید باطل می?رسند
این باره عقیده محیی?الدین ابن عربی درباره وحدت وجود را ذکر می?کند و از او با تعبیر ممیت?الدین یاد می?کند و از
ملاصدرا به جهت پیروي از ابن عربی در برخی عقاید، انتقاد می?کند. احسایی نتیجه می?گیرد که عقل به صورت مستقل قادر به
درك حقایق نیست بلکه تنها با استمداد از انوار اهل?بیت و مدد رساندن آنان به حقایق و علوم، حتی در مسایلی چون صنایع و
زراعت دست می?یابد 2. توجه به تهذیب نفس و کشف و شهود از سوي احسایی در همین راستا قابل تفسیر است. او در زهد،
ریاضت و سیر و سلوك عرفانی شهره عام و خاص بود. حال به برخی آراي احسایی اشاره می?کنیم: معاد: معروفترین رأي احسایی
درباره کیفیت معاد جسمانی است، و همین نظریه دلیل اصلی تکفیر او از سوي برخی علما از جمله برغانی بود. احسایی اصل معاد
جسمانی را که در آیات و احادیث متعدد بر آن تأکید شده می?پذیرد اما تفسیر خاصی از جسم ارایه می?دهد. معنی متداول و
عرفی معاد جسمانی این است که آدمی در حیات اخروي همچون حیات دنیوي داراي کالبد ظاهري مرکب از عناصر طبیعی است.
جسم در احادیث اعم از جسد است. اجساد در مقابل ارواح به « : احسایی معاد جسمانی به این معنی را نمی?پذیرد. او می?گوید
به اعتقاد او آدمی داراي دو جسد و دو جسم است. جسد اول مرکب از عناصر .» کار می?رود ولی اطلاق اجسام عامتر از این است
زمانی است. این جسد مانند لباس است که گاهی همراه انسان است و گاهی همراه او نیست و این جسد لذت و درد و طاعت و
معصیت ندارد، همانطور که فرد معصیت?کار وقتی به مرض سختی دچار می?شود و اکثر جسد او از بین می?رود، باز ما او را
همان معصیت?کار می?دانیم. بنابراین جسد اول، جسد اصلی انسان نیست. این جسد پس از مرگ از بین می?رود و در حیات
همان عالم برزخی » هورقلیا « ست. عالم » هورقلیا « اخروي همراه انسان نمی?باشد. جسد دوم عبارت است از طینت انسان که از عالم
است که حد وسط میان عالم ملک (عالم مادي) و عالم ملکوت (عالم مجرد) می?باشد و بدان، عالم مثال نیز می?گویند. جسد
دوم، جسد اصلی انسان است و در قبر باقی می?ماند و پس از نفخ اسرافیل در صور (نفخه دوم یا نفخه بعث)، روح وارد همین جسد
می?شود و براي محاکمه و جزا فرا خوانده می?شود. بدین ترتیب در هنگام مرگ روح از هر دو جسم جدا می?شود، اما در معاد با
جسد دوم همراه می?گردد. اما جسم اول، جسمی است که روح پس از مرگ و مفارقت از دو جسد، همراه آن است و انسان با آن
جسم پس از مرگ وارد بهشت یا جهنم دنیوي می?شود و مشغول لذت بردن یا عذاب کشیدن می?گردد. پس از نفخه نخست
(نفخه صعق) روح و جسم اول نابود می?شود و پس از نفخه دوم (نفخه بعث) روح به وجود می?آید و وارد جسم دوم و نیز جسد
دوم می?شود. احسایی تأکید می?کند که بدن اخروي انسان که عبارت از مجموع جسم دوم و جسد دوم می?باشد، همان بدن
دنیوي انسان است، با این تفاوت که بدن دنیوي کثیف و متراکم است، اما بدن اخروي از تصفیه?هاي متعدد عبور کرده و لطیف و
خالص شده است. از همین جا نتیجه می?گیرد که به معاد جسمانی معتقد است ولی عقیده ضروري امامیه بر این است که همین
بدن عنصري در روز قیامت برانگیخته می?شود، حتی به نصّ قرآن خطوط ریز انگشتان نیز همانند دنیا خواهد بود. امامت: پس از
مسأله معاد، امامت و جایگاه امام در آفرینش مهمترین و مشهورترین عقیده احسایی به شمار می?رود و عقیده وي در این باره
صفحه 18 از 41
موجب گشته تا برخی او و فرقه شیخیّه را در زمره غالیان به شمار آورند. احسایی معصومان، علیهم?السلام، را واسطه فیض خدا
می?داند به این معنی که پس از آنکه خداوند معصومان، علیهم?السلام، را خلق کرد، آنان به اذن و مشیت الهی موجودات دیگر را
آفریدند. او نقش معصومان، علیهم?السلام، در آفرینش جهان را بر اساس علل اربعه ارسطویی توضیح می?دهد. به اعتقاد او
معصومان، علیهم?السلام، محل مشیت و اراده خداوند هستند و اراده آنان، اراده خداست. از این رو معصومان، علیهم?السلام،
علتهاي فاعلی موجودات جهان می?باشند. از سوي دیگر، مواد موجودات از شعاع انوار و وجودات معصومان هستند، لذا آنها علل
مادي آفرینش نیز به شمار می?روند، علل صوري بودن معصومان، علیهم?السلام، به این دلیل است که صورتهاي اشیاء از
صورتهاي مقامات و حرکات و اعمال آنهاست. البته صورت مؤمنان همانند صورت معصومان، علیهم?السلام، و صورت کافران
مخالف صورت آنان است. همچنین معصومان علت غایی عالم?اند زیرا اگر آنها نبودند چیزي خلق نمی?شد و خلقت موجودات به
خاطر خلقت معصومان است. 3 فرقه?هاي شیخیّه پس از فوت شیخ احمد احسایی، یکی از شاگردانش به نام سید کاظم رشتی
1259 ق.) جانشین او گردید. سید در جوانی به یزد رفت و به شیخ احمد پیوست و سپس به کربلا رهسپار شد و تا پایان - 1212)
عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیّه مشغول بود. وي بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالباً با زبان
رمزي و نامفهوم است. برخی معتقدند منشأ اکثر آراي نادرست شیخیّه، سید کاظم رشتی است و احسایی بدانها اعتقاد نداشته است. 4
یکی از شاگردان سید کاظم، میرزا علی محمد ملقب به باب بود که پس از فوت سید، مدعی جانشینی او شد و پس از آن ادعاي
بابیت امام غایب و سپس ادعاي نبوت خویش را مطرح ساخت، شرح عقاید او در بحث از فرقه بابیه ذکر خواهد شد. دیگر شاگرد
1288 ق.) فرزند حاج ابراهیم خان ظهیرالدولۀ پسرعمو و داماد فتحعلی شاه بود - سید کاظم، حاج محمدکریم خان قاجار ( 1225
که مدعی جانشینی سید گردید و فرقه شیخیّه کرمانیه را تأسیس کرد. این فرقه به نام کریمخانیه نیز نامیده می?شود. پس از حاج
1324 ق.) را به عنوان رئیس شیخیّه پذیرفتند؛ هر چند - محمدکریم خان، اکثر شیخیّه کرمان، فرزندش محمدخان ( 1263
رحیم?خان یکی دیگر از فرزندان حاج محمدکریم خان، نیز مدعی نیابت پدر بود و طرفدارانی هم پیدا کرد. از دیگر مدعیان
رهبري شیخیّه، محمدباقر خندق?آبادي، نماینده حاج محمدکریمخان در همدان بود که پیروانش فرقه شیخیّه باقریه را در همدان
1276 ق.) را به رهبري برگزیدند. - ایجاد کردند. اکثریت شیخیّه کرمانیه پس از محمدخان، برادرش زین?العابدین خان ( 1260
پس از ابوالقاسم خان ابراهیمی و سپس عبدالرضا خان به ریاست شیخیّه کرمانیه برگزیده شدند. عبدالرضاخان در سال 1358 ش.
ترور شد. 5 در آذربایجان نیز علماي بزرگی به تبلیغ و ترویج آراي شیخ احمد احسایی پرداختند. از علماي شیخیّه آذربایجان، سه
طایفه مهم قابل ذکر است. نخستین طایفه شیخیّه آذربایجان، خانواده حجۀالاسلام است. بزرگ این خاندان میرزا محمد مامقانی
معروف به حجۀالاسلام (م. 1269 ق.) است که نخستین عالم و مجتهد شیخی آذربایجان است. او مدتی شاگرد شیخ احمد احسایی
بوده و از او اجازه روایت و اجتهاد دریافت کرد و نماینده وي در تبریز بود. او همان شخص است که حکم تکفیر و اعدام علی
محمد باب را در تبریز صادر کرد. حجۀالاسلام سه فرزند دانشمند داشت که هر سه از مجتهدان شیخی تبریز به شمار می?رفتند و به
لقب حجۀالاسلام معروف بودند. فرزند ارشد او میرزا محمدحسین حجۀالاسلام (م. 1313 ق.) نام داشت و در نزد سیدکاظم رشتی
» نیّر « تلمذ کرده بود. فرزند دوم او میرزا محمدتقی حجۀالاسلام (م. 1312 ق.) نام داشت و از طبع شعر برخوردار بود. تخلّص او
می?باشد 6. فرزند سوم او، میرزا اسماعیل حجۀالاسلام (م. 1317 ق.) نام داشت و از شاگردان میرزا محمدباقر اسکویی بود. فرزند
میرزا محمدحسین حجۀالاسلام، میرزا ابوالقاسم حجۀالاسلام (م. 1362 ق.) آخرین فرد روحانی خانواده حجۀالاسلام بود. دومین
طایفه شیخیّه آذربایجان، خانواده ثقۀالاسلام است. میرزا شفیع تبریزي معروف به ثقۀالاسلام بزرگ این خاندان است. وي از
شاگردان شیخ احمد احسایی بوده است. فرزند او میرزا موسی ثقۀالاسلام نیز از علماي شیخیّه تبریز بود. میرزا علی معروف به
ثقۀالاسلام دوم یا شهید نیز از همین خانواده است. او در سال 1330 ق. به جرم مشروطه?خواهی و مبارزه با روسها، به دست
صفحه 19 از 41
روسهاي اشغالگر تزاري در تبریز به دار آویخته شد. برادر او میرزا محمد نیز از علماي شیخیّه تبریز به شمار می?رفت. سومین طایفه
1301 ق.) می?باشد که از مراجع فقه - شیخیّه آذربایجان، خاندان احقاقی است بزرگ این خانواده میرزا محمدباقر اسکویی ( 1230
و داراي رساله عملیه بود. او شاگرد میرزا حسن مشهور به گوهر (م. 1266 ق.) از شاگردان شیخ احمد احسایی و سیدکاظم رشتی،
1364 ق.) نیز از علما و مراجع بزرگ شیخیّه است. او کتابی تحت - بوده است. فرزند میرزا محمدباقر، میرزا موسی احقاقی ( 1279
نگاشت و در آن عقاید شیخیّه را بتفصیل بیان نمود. پس از این تاریخ، او و خاندانش به احقاقی مشهور شدند. » احقاق?الحق « عنوان
در این کتاب برخی آراي شیخیّه کرمان و محمدکریم خان مورد انتقاد و ابطال قرار گرفته است 7. از جمله فرزندان میرزا موسی
احقاقی، میرزا علی، میرزا حسن و میرزا محمدباقر هستند که از علماي بزرگ شیخیّه بودند. هم?اینک مرکز این گروه کشور کویت
است و ریاست آنان را میرزا حسن احقاقی بر عهده دارد که مرجع فقهی شیخیّه اسکو و دیگر مناطق آذربایجان می?باشد. 8 شیخیّه
کرمان و آذربایجان در اعتقادات خود را پیرو آراي شیخ احمد احسایی و سیدکاظم رشتی می?دانند اما در فروع دین و اعمال با
یکدیگر اختلاف نظر دارند. کرمانی?ها از شیوه اخباري?گري پیروي می?کنند و به تقلید از مراجع اعتقاد ندارند. اما شیخیّه
آذربایجان به اجتهاد و تقلید معقتدند و از مراجع تقلید خودشان پیروي می?کنند. البته در عقاید نیز شیخیّه آذربایجان برخلاف
شیخیّه کرمان، خود نیز به اجتهاد می?پردازند و آراي شیخ احمد و سیدکاظم را بر اساس تلقی خویش از احادیث تفسیر می?کنند.
مسأله رکن رابع یکی از اختلافات شیخیه کرمان و آذربایجان مسأله رکن رابع است. شیخیّه کرمان اصول دین را چهار اصل توحید،
نبوت، امامت و رکن رابع می?دانند. مراد آنها از رکن رابع، شیعه کامل است که واسطه میان شیعیان و امام غایب می?باشد. 9 همین
اعتقاد است که میان شیخیخ (کرمان) و بابیه ارتباط ایجاد می?کند. چنانکه در بحث از بابیه خواهیم دید پس از درگذشت
سیدکاظم رشتی، سید علی?محمد باب مدعی شد که شیعه کامل و رکن رابع که واسطه میان شیعیان و امام غایب است اوست. در
نتیجه مقام بابیت امام عصر را از آن خود دانست و خود را دروازه اتصال با مهدي موعود معرفی کرد. گر چه او در ادامه کارش
مدعی مقام بابیت علم خداوند نیز گردید، اما شیخیّه آذربایجان بشدت منکر اعتقاد به رکن رابع هستند 10 . و اصول دین را پنج اصل
و » حیوةالنفس « توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت می?دانند. آنان چنین استدلال می?کنند که شیخ احمد احسایی در ابتداي رساله
اصول دین را پنج اصل مذکور می?دانند و در هیچ یک از کتب و رسایل این دو نفر ،» اصول عقاید « سیدکاظم رشتی در رساله
آشنایی با فرق و مذاهب « برگرفته از کتاب .× : نامی از رکن رابع برده نشده است. 11 ادامه دارد موعود شماره 21 پی?نوشتها
.2 .501 - 664 ؛ دائرةالمعارف تشیع، ج 1، ص 500 - تألیف رضا برنجکار. 1. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 6، ص 662 » اسلامی
؛30 - 219 (کرمان، چاپخانه سعادت، 1356 ش). 3. شرح?الزیارة، ج 4، ص 26 - شرح الزیارة الجامعۀ الکبیرة، ج 3، ص 218
.5 . 79 ؛ مجموعۀ الرسائل، ص 323 - 4. شرح?الزیارة، ج 3، ص 297 ؛ ج 4، ص 48 . مجموعۀ الرسائل (مشتمل بر 23 رساله)، ص 308
7. دیوان .268 - 6. ر.ك: محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 266 . السید محسن الامین، اعیان?الشیعه، ج 2، ص 590
اشعار او با مقدمه و حواشی میرزا عبدالرسول احقاقی در سال 1388 در چاپخانه شفق تبریز به طبع رسید. درباره تاریخ خاندان
9. ر.ك: میرزا عبدالرسول الحائري . 223 - حجۀالاسلام از مقدمه این کتاب نیز استفاده شد. 8. ر.ك: احقاق?الحق، ص 167
الاحقاقی، قرنان من الاجتهاد و المرجعیۀ فی أسرة الاحقاقی. 10 . آنان معاد و عدل را از اصول عقاید نمی?شمارند، چرا که اعتقاد به
توحید و نبوت، خود، مستلزم اعتقاد به قرآن است و چون در قرآن عدالت خدا و معاد ذکر شده است، لزومی ندارد که این دو اصل
12 . ر.ك: غلامحسین معتمدالاسلام، کلمه?اي از .223 - را در کنار توحید و نبوت قرار دهیم. 11 . ر.ك: احقاق?الحق، ص 167
.( 66 (تبریز، چاپخانه شفق، 1398 - هزار، ص 64
حماسه دینی